• وبلاگ : قصر يخي
  • يادداشت : بازگشت
  • نظرات : 1 خصوصي ، 11 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    يه كمم وايسا آخه زياد بشيني نشيمنگاهت درد مي گيره سر مي شه

    خيلي قشنگ بود عزيزم

    با آخرين فرياد بروزم
    ديگر بهانه اي براي ماندن نيست
    [قلب شکسته]


    سلامممم

    از خدا گله دارم دست خودم نيست چون بهتريني واسه من نذاشت.

    شکر آره خيلي چيزا دارم امام با اومدن اون موجود خيلي ها شو از دست دارم.

    اين چه حکمت و مصلحتي بود که يه احساس و قلب و عشقي پاک بازيچه بشه؟؟؟

    حکمت و مصلحتم چيه که الان 2 ساله دارم در فراق اون عشق 7 ساله ميسوزم؟؟؟؟

    من از خيلي چيزا گله دارم.

    من بنده بدي واسش نبودم شاکرش بودم...امتحانمو پس داده بودم اين آزمون سخته و نتونستم موفق باشم.

    گله دارم بخاطر چيزايي که باختم و خدا خواست که ببازم

    are

    hagh ba toe


    چرا انقد غمگين مينويسي

    سلام ..........................

    به چشم مي شکند اشک ، با خداحافظ

    گل سلام ! دوبــــاره چـــرا خداحافظ

    مرد دم چه بگويم ؟ که گفتنش سخت است

    سفـــر بخيــــر بگويــــــم و يـــا خداحافظ ؟

    به ياد چشم سياهي ـــ که عشق نامش بود ــ

    و گــريه کـــرد تمــام مــــرا ، خداحافظ

    + rex 
    خداحافظ نگو وقتي … هنوز درگير چشماتم …
    خداحافظ نگو وقتي … تو هر جا باشي همراتم
    تو اون گرماي خورشيدي
    که ميري رو به خاموشي
    نميدوني چقدر سخته
    شب سرده فراموشي …
    شبي که کوله بارت رو
    ميون گريه مي بستي
    يه احساسي به من ميگفت
    هنوزم عاشقم هستي
    خداحافظ نگو وقتي … هنوز درگير چشماتم …
    خداحافظ نگو وقتي … تو هر جا باشي همراتم
    چرا حالت پريشونه؟
    چرا مايوس و دلسردي؟
    خداحافظ نگو وقتي
    هنوزم ميشه برگردي !
    تو يادت رفته اون روزا
    يکي تنها کست ميشد
    خداحافظ که ميگفتي
    خدا دل واپست ميشد …
    خداحافظ نگو وقتي … هنوز درگير چشماتم …
    خداحافظ نگو وقتي … تو هر جا باشي همراتم

    + م 
    kashki..
    omidvaram omidet na omid nashe

    سلام

    از وقتي دوستم اين جوري شده اصلا حال و حوصله هيچ چيزي و ندارم

    از نظرت ممنونم

    من شمارو با چه اسمي بلينكم

    سلام ......................................

    دل من يه روز به دريا زد و رفتپشت پا به رسم دنيا زد و رفتپاشنهء كفش فرارو ور كشيد آستين همت رو بالا زد و رفتيه دفعه بچه شد و تنگ غروب سنگ توي شيشهء فردا زد و رفتحيووني تازگي آدم شده بودبه سرش هواي حوٌا زد و رفت.....................................................