آهنگ خاطره انگیزمان تمام فضا را پر کرده و مرا دوباره غرق در خاطره ها کرده
" عاشق و پر احساس اون اشکاش مثل الماس "
سکوت سنگینی حکم فرماست ،چه چیز می تواند این سکوت را بشکند ، بغض گره خورده در گلو چه وقت خواهد ترکید ، چه کسی این سکوت را خواهد شکست .فضای خانه از آهنگ پر است و من به یاد آغوش تو در این سکوت خواهم ماند.
سکوت .......
.چه کسی این سکوت را خواهد شکست ؟.
گاه به بستر که می روم و پلک هایم را می بندم تو را می بینم که چون پرنده ای سبک بال به سویم می آیی و گونه هایم را که از بارش چشمهایم تر شده است نوازش می کنی.
تو از سرزمین رویا به سویم می آیی ، راه می رویم در جنگل ، وگاه در هوا معلقیم و قدم بین ستارگان می گذاریم.
من وتو
گاه در برف ،گاه در آفتاب سوزان گاه با هم و گاه جدا از هم ؛ رویای تو درون من است اما ،
اما برای من نیست
این رویا نه فریبمان میدهد و نه می توان فریبش داد.
این شب ها
چشم های من خسته است
گاهی اشک ، گاهی انتظار
این سهم چشم های من است