سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قصر یخی

 
 
بی تو(سه شنبه 89 خرداد 18 ساعت 6:18 عصر )

نمی دانم از کجا و کدام خاطره شروع کنم از عشقی بگویم که همه هستی مان را در هم پیچید و یا از نفرتی که هیچ وقت حاصلمان نشد.

یا از روز های رفتن و نبودنت که به خواب های آشفته ام پیوست و آرامش شب هایم را ربود .

از تو ، از من،

از سکوت این دیوار ها یا از بغض ترک خورده ام...

رفته ای و آمدنت را امیدی نیست

من تو را در این چند سطرآشفته گم کرده ام و روزهاست که دست هایم نبونت را فریاد می زنند .

دوباره دل هوای با تو بودن کرده ...

وااااااای !!!

دلم آشوب می شود ... گر می گریم ... لحظه ها در من تکرار می شوند بی تو

بی حضورت

و باز تنهایم



 
چگونه فراموشت کنم(پنج شنبه 89 خرداد 6 ساعت 3:37 عصر )

 چگونه فراموشت کنم؟

چگونه!...

در تمام لحظات زندگی تو را پیش رو دارم ،در خواب و بیداری این تو هستی که روبرویم ایستاده و مرا می نگرد .

هنوز اسم تو برسر در قلبم خود نمای می کند

چگونه فراموشت کنم ؟
چگونه!...

هنوز هم در رویاهایم خود را با تو و در کنار تو می بینم ، با تو می خندم و با تو گریه می کنم هنوز با توام

با تو و در کنار تو