گفتی غمگین مباش شب به زودی خواهد آمد
شب رسیده ، ماه دزدانه مرا می نگرد و می خندد
فارغ از هر چیز در آغوش تو آرام می گیرم
دست در دست هم آرام و بی صدا
باران خواهد آمد و برف خواهد بارید
***
تو رفتی
رفتی و من ماندم
من ماندم و سرنوشت
من ماندم و روزگار
من و یاد تو
من و عشق
من ماندم و یادگاریت
من و اسمت
***
تو مثل خورشید ،من مثل برف
تو مثل روز من مثل شب
تو پرنده ، من درخت
نمی دانم روزی خواهد آمد که ما در کنار هم باشیم
روزی خواهد آمد که تو روی شاخه این درخت شکسته لانه بسازی و ترانه عشق را زمزمه کنی